ماجرای باور نکردنی از غسالخانه بهشت زهرا(س)/ مرده ای که بوی گلاب می‌داد آفتاب: به گزارش خبرنگار مهر، بهشت زهرا (س) نام بزرگ‌ترین گورستان در استان تهران است. فعالیت این گورستان رسماً در سال ۱۳۴۹ خورشیدی آغاز شد و نخستین درگذشته به نام محمدتقی خیال در تاریخ 3 مرداد ماه 49 در قطعه ۱ ردیف ۱، شماره ۱ به خاک سپرده شد. گورستان بزرگ پایتخت که 40 سال از عمرش می گذرد روزانه 130 میت را در خود جای می دهد. در این میان قبرکن ها، غسال ها، مداح ها، نیروهای خدماتی و حتی نگهبانان سرباز هم با هر یک فراخور مسئولیت خود با اموات سرو کار دارند ولی غسالها بیشتر از همه سرو کارشان با میت ها است و شاید نشستن پای خاطرات آنها خالی از لطف نباشد. البته باید بالای این گزارش و خاطرات نوشت +15 ! دهان پر از "کرم" پیرزن یکی از غسال ها به نام موسوی می گوید: مدت های زیادی در بخش غسالخانه مسئول تحویل جنازه بودم. اینجا بعضی ها مسئول کشیک شب هستند تا جنازه هایی را که شب توی منزل فوت می کنند و جوازشون توسط دکتر صادر شده و شبانه به بهشت زهرا (س) حمل میشود را تحویل بگیرند. یک شب یک خانم سالمندی را آوردند که تحویل گرفتیم، فردا صبح که می خواستیم برای شستشو بفرستیم خانم های غسال گفتند که از گوشه دهان این بنده خدا کرم های ریز زنده در حرکت بود، خیلی چندش‌آور بود، از روی کنجکاوی ماجرا را برای یکی از بستگانش که کمی آرام تر بود و آدم با تجربه و دنیا دیده ای به نظر می رسید، تعریف کردم و اون بنده خدا بعد از چند بار استغفار گفت: این خانم مرحومه از بستگان ماست و یک ایراد بزرگ داشت که آدم بسیار بد دهنی بود و دائم به این و آن حرف رکیک و ناسزا می گفت و هیچ کس از زخم زبان اون در امان نبود و حتما دلیلش همین می تواند باشد. از تعجب هاج و واج مانده بودم. آرام از پیرمرد عذرخواهی کردم و به داخل برگشتم. مرده ای که بوی گلاب می داد یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت. وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد. آنقدر تمیز و معطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم، همه بوی گلاب را موقع شستشو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند. وقتی که کار غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع این پیرمرد شرکت کردم، بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای محشری به پا بود. از بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هر روزش را با قرائت زیارت عاشورا شروع می کرد. از بستگانش دقیق‌تر پرسیدم، گویی این پیرمرد به این موضوع شهره بود، آدمی که هر روزش با زیارت عاشورا شروع می شد... جنازه‌ای که سر و صدا می کرد عبدالحسین رضایی یکی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال ها راننده آمبولانس بودم. یک روز رفته بودم سطح شهر که جنازه ای را به بهشت زهرا(س) منتقل کنم. خیلی برای تشییع معطلم کردند و ما را این طرف و آن طرف بردند. چندین بار جنازه را از توی ماشین درآوردند و تشییع کردند و دوباره گذاشتن توی ماشین. نزدیک ظهر بود که رضایت دادند جنازه را به بهشت زهرا(س) منتقل کنیم. در مسیر اتوبان صالح آباد داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد شنیدم یکی فریاد می زنه باز کن! باز کن! اول تصمیم گرفتم فرار کنم ولی بعد از چند ثانیه خودم را جمع و جور کردم و دستگیره را برداشتم و با وحشت آرام آرام رفتم به سمت کابین عقب و با فاصله و ترس زیاد درب عقب ماشین را باز کردم. دیدم جنازه سر جای خودش آرام و راحت خوابیده. یکباره جوانی لاغر اندام که از ترس رنگش پریده بود چالاک پرید پائین! پابه فرار گذاشت. به سمت بیابان فقط می دوید، انگار در مسابقه دو سرعت شرکت کرده بود. کمی که رفت ایستاد! برگشت به پشت سرش نگاه کرد. با اینکه خیلی دور شده بود، آهسته و با شرمندگی برگشت. در حالی که به شدت عصبانی بودم ولی خنده ام هم گرفته بود. گفتم: آخه تو این عقب چیکار می کردی؟ نگفتی من سکته می کنم؟ مگه نمی دونی سوار شدن عقب ماشین حمل جنازه ممنوعه؟ می خوای منو از نون خوردن بندازی؟ خلاصه اینکه گویا این جوان توی یکی از آن دفعه ها که جنازه را برای تشییع پیاده کرده بودن یواشکی پریده بود بالا و من متوجه نشده بودم. برای اینکه تنبیه بشه گفت: حالا تا بهشت زهرا(س) پیاده بیا تا حالت جا بیاد...! مرده توی خواب روی سنگ غسالخانه مریم آثاری نسب در بیان خاطراتش می گوید: ساعت کاری تموم شد، مثل همیشه آماده رفتن به منزل شدیم و باز مثل روزهای دیگر توی راه بازگشت به جسدهایی که در آن روز دیده بودم فکر می کردم. اون شب چون خیلی خسته بودم زود به خواب رفتم و خواب عجیبی دیدم. خانمی را که برای شستشو به غسالخانه آورده بودند، زنده بود و دست و پایش را با زنجیر بسته بودند و روی سنگ گذاشتنش و شروع به شستن کردند، فقط انگار جای سیلی و ضربه روی صورتش بود، در خواب خیلی منقلب شدم. گریه کردم و برایم خیلی عجیب بود. صبح در حالی که درگیر تعبیر این خواب در ذهنم بودم به بهشت زهرا(س) آمدم و برای کار روزانه آماده شدم. در ابتدا قبل از شروع کار برای همکارانم ماجرای خوابم را تعریف کردم. حتی اینکه آن خانم چه لباسی پوشیده بود و یا روی کدام سنگ او را می شستند. آن روز تا غروب جنازه ها را شستیم و همه چیز عادی بود. زمان استراحت شد و رفتیم برای آماده شدن و رفتن. در حال پوشیدن لباسهامون بودیم که عده ای از همکارانم رو صدا زدن که جنازه ای برای شستن آورده اند. چند لحظه ای از رفتن آنها نگذاشته بود که دیدم با تعجب و سراسیمه آمدند که آثاری، آثاری بیا همون رو که می گفتی آوردند! خشکم زد. با صدای لرزان گفتم: چه می گویید؟ چی شده؟ من، من گفتم؟ آهسته آهسته با ترس عجیب رفتم داخل غسالخانه! باور کردنی نبود، نه تنها من بلکه آن روز 14 یا 15 نفر بودیم. همه این صحنه را دیدند. روی پاهام نمی توانستم بایستم. خانمی سیلی خورده! چه می بینم! چند لحظه بعد به خودم آمدم. رفتم از اقوامش ماجرا رو بپرسم، یکی از بستگانش گفت: چند سال پیش بر اثر فشارهای روحی زیاد این بنده خدا مجنون میشه و در حالت شدید روحی قرار می گیرد.. آن را با زنجیر به تخت تیمارستان می بستند. این اواخر هم حال بدی داشت، تا اینکه خودش رو از پشت بام تیمارستان به پایین می اندازد و فوت می کند... ماجرای خیلی عجیب بود. ارتباط این بنده خدا با خواب من! گیج بودم. خودم آن را شستم و بدنش رو با برگهای قرآن پوشاندم و به نوعی تطهیرش کردم و خدا رو قسم دادم به قرآنش، که ببخشدش و بیامرزدش. وقتی که شهدا دخترم را شفا دادند یادآوری این موضوع هم من را آزار میدهد. سال 87 بود. 18 سال داشت و با سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد. دخترم رو میگویم. خدای من! چه لحظات سنگینی بود. نمی توانستم این غصه بزرگ رو تحمل کنم. عزیزترین هدیه خداوند به من و همسرم‌، جلوی دیدگانمان داشت آب می‌شد. حتی تصورش غمگین کننده است. تمام راه‌ها را رفته بودیم. در نهایت نظر پزشک‌ها این بود که برای مداوا باید به خارج از کشور اعزام بشود. کشور آلمان رو باز به توصیه پزشک انتخاب کردیم و رایزنی‌های اولیه هم انجام شد. این روزها تقریباً همه همکارانم در سازمان بهشت زهرا(س) به خصوص آنهایی که با من تو یک اتاق و یک ساختمان کار می‌کردند مشکل من و خانوادم رو می‌دانستند، هرکسی به هر نحوی که می‌شد همدردی و همراهی می کرد و سعی داشت به من روحیه بدهد. یک روز خیلی اتفاقی آقای صادقی‌فر مسئول بخش اجرایی سازمان را دیدم. آن روز اتفاقاً از روزهای قبل خیلی حالم بدتر بود. صادقی فر حالت اضطراب و نگرانی رو در من دید کمی من را آرام کرد و روحیه داد. با آقای صادقی فر خداحافظی کردم و گفتم: من را دعا کنید. رفتم به اتاق کارم و روی صندلی پشت میزم نشستم. ساعت انگار گذر زمان رو فقط به من نشان می داد! تلفن زنگ زد، دو ساعتی از آمدنم به اتاق می‌گذشت و من متوجه نبودم بی اختیار گوشی رو بر داشتم. آقای صادقی فر بود. گفت: بعد از اینکه شما رو آشفته حال دیدم خیلی فکر کردم. یک پیشنهاد دارم. بیا همین الان بر و قطعه 24 سر مزا ر شهید "جهان آرا" و از خداوند به واسطه ایشان حاجتت رو بخواه، تقاضا کن که واسطه بشود و شفای دخترت رو از خداوند بگیرد. من فقط گوش می‌کردم باورش سخته ولی گوشی رو گذاشتم و بلند شدم. این بار انگار می‌دانستم چه می‌کنم و چه می‌خواهم. خانم سیادتی یکی از همکارام رو همراه کردم و رفتیم قطعه 24 گلزار مقدس شهدا و قبر شهید محمد جهان آ را. وای که بر من چه گذشت، آن‌لحظات و دقیقه‌ها. آنچه در دل داشتم خالی کردم و گفتم و گفتم! بی حال و بی اختیار برخاستیم و برگشتیم‌! نمی‌دانم چند ساعت با جهان آرا صحبت کردم و چه می‌خواستم فقط یادم هست که دیگر نمی‌توانستم با کسی صحبت کنم و چیزی بگویم. غروب شد و من به خانه رفتم. فقط چند روز گذشته بود که خدا دخترم رو شفا داد. خدایا شکرت، نمی‌خواهم در پایان چیزی بگویم، کسی که این خاطره رو می‌خواند خودش قضاوت می‌کند. خدایا شکرت! فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : شنبه 22 تير 1392برچسب:زهرا, بهشت,غسالخانه, | 11:49 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |
» سرویس: استان ها - اردبيل کد خبر: 92042112754 جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۶ 17580.jpg فرماندار مشگین‌ شهر گفت: خیرین مدرسه‌ ساز برای ساخت مدرسه در شهرستان مشگین شهر 43 میلیارد ریال تعهد کردند. به گزارش ایسنا، سید حمید عباداللهی فرماندار مشگین‌ شهر از آغاز احداث بزرگترین مدرسه خیرساز در این شهرستان خبرداد و افزود: این مدرسه به کمک خیر مدرسه‌ ساز عبادالله فتح‌اللهی شهردار منطقه 19 تهران احداث می‌شود که از تعهدات ششمین جشنواره خیرین مدرسه‌ ساز است. وی با بیان اینکه خیرین مدرسه‌ ساز برای ساخت مدرسه در این شهرستان 43 میلیارد ریال تعهد کردند،‌ افزود: تا مهر ماه مدرسه خیرین دو کلاسه روستای ارجق به بهره‌برداری می‌رسد. وی تصریح کرد: امیدواریم با کمک خیرین مدرسه دیگری که چند سالی است عملیات اجرایی آن شروع شده و در مرحله تکمیل است و قرار است به همت باشگاه استیل آذین و خیر تهرانی تکمیل شود، به آموزش و پرورش تحویل داده شده تا از این مجموعه بهره‌برداری لازم صورت بگیرد. عباداللهی خاطرنشان کرد: دستگاه دولتی به ویژه آموزش و پرورش با محدودیت اعتبارات خود به تنهایی قادر نیست پروژه‌های عمرانی و مدرسه‌ سازی را به سرانجام برساند که خیرین در قالب مجامع استانی و شهرستانی به کمک آموزش و پرورش آمده تا از این طریق بتوانند در امر مدرسه‌ سازی سهیم باشند. فرماندار مشگین‌ شهر اضافه کرد: ‌انتظار می‌رود بزرگ‌ ترین مدرسه خیر ساز در مشگین‌ شهر که با سرمایه‌ گذاری 14 میلیارد ریال احداث می‌شود به سرعت تکمیل شده و بهره‌برداری از آنها به موقع و مطلوب و مناسب انجام شود. وی مدرسه‌ سازی را یک کار خداپسندانه و ذخیره اخروی در تحصیل و ارتقای آموزش نسل آینده توصیف کرد و ادامه داد: ‌بیشتر خیرین دوست دارند در مناطق روستایی واحدهای آموزشی خود را احداث کنند که این نشان از اهتمام آنها به کارهای نیک و خداپسندانه و رفع محرومیت‌ها دارد. عباداللهی از جامعه خیرین به عنوان انسان‌های نیک‌ اندیش،‌ دارای قدرت و صلابت روحی،‌ روانی و حرکت‌های مثبت و تأثیرگذار یاد کرد و بیان داشت: آنچه که در این زمینه باید توجه داشته باشیم اینکه اغلب خیرین با صدق دل و صفای درون چنان در این امر نیک پافشاری می‌کنند و بر ساخت و پایان پروژه‌ها اصرار دارند که گویی این واحدها و مجموعه‌های آموزشی را برای خود احداث می‌کنند که به نظر می‌رسد این حرکت مثبت همچنان ادامه داشته باشد. فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : شنبه 22 تير 1392برچسب:مدرسه, ارجق,مدرسه ساز,خیرین, | 8:41 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |
تاريخ : یک شنبه 16 تير 1392برچسب:عکس,طنز,, | 11:26 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |

عصر ایران - تیم ملی والیبال ایران در دومین بازی اش با ایتالیا در لیگ جهانی والیبال، به سختی 3 بر 2 مغلوب این تیم شد. تصاویری از این مسابقه و حواشی آن، پیش روی شماست.


 













فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:ورزش,ایران,ایتالیا,والیبال, | 9:1 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |
در آزمايشي ،‌ اين مار را در درون يك اتاق در بسته قرار دادند و پس از آن شاهد آن بودند كه اين مار با بلند شدن و باز كردن در بسته از اتاق فوق بيرون آمد.
ماري بانام آلبينو بيرمانيا با انجام يك كار عجيب، تعجب و در عين حال ترس خاصي را در بين جانورشناسان جهان ايجاد كرد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران ، به دنبال رفتار شناسي انواع گونه هاي مارها در جهان ، محققان جانورشناسي رفتار بسيار عجيبي را از مار 5.5 متري و در عين حال سمي آلبينو بيرمانيا مشاهده كردند.

در آزمايشي ،‌ اين مار را در درون يك اتاق در بسته قرار دادند و پس از آن شاهد آن بودند كه اين مار با بلند شدن و باز كردن در بسته از اتاق فوق بيرون آمد.

چنين رفتاري تاكنون از جانب مارها ديده نشده بود و اين موضوع موجب بروز نگراني هاي خاص در بين جانورشناسان شده ،‌ چرا كه آنها از اين بابت نگرانند كه در صورت شيوع جمعيت اين گونه از مار كنترل عدم آسيب رساني آنها بسيار دشوار خواهد شد.







فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:مار,دانشمند,عجایب, | 9:0 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |
 فرزاد حسنی و آزاده نامداری دو مجری سرشناس تلویزیون، با قرائت خطبه عقد از سوی سید حسن خمینی، پیوند زناشویی بستند.

به گزارش ایسنا، تصاویر این مراسم که کافه سینما آن را منتشر کرده، در پی می‌آید:
 












 

 
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : سه شنبه 11 تير 1392برچسب:فرزاد حسنی,ازدواج, | 9:44 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |
تاريخ : سه شنبه 11 تير 1392برچسب:تصاویر,دخترایرانی, | 7:53 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |

بازدید کنندگان گرامی آدرس وبلاگ دوستداران ارجق از arjagi به آدرس arjagh تغییر یافت

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : دو شنبه 10 تير 1392برچسب:, | 11:10 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |

خواستم برای جشن تولد نامزدم هدیه ای بفرستم به همین خاطر از خانم خوش
پسندی که یکی از همکارانم بود خواستم

تا از مغازه جنب اداره یک جفت دستکش بسیار اعلا انتخاب کند تا برایش بفرستم

.

.

.

پس از خرید، خانم خوش پسند هم برای خود یک جفت شورت انتخاب کرده و پس
از اینکه هر دو بسته بندی آماده شد

پول را به صاحب مغازه دادیم و هنگام تحویل غافل از اینکه شاگرد خرازی
بسته ها را اشتباهی داده،

یعنی بسته دستکش را به خانم و بسته شورت را به من داده ، من با اطمینان
خاطر آن را باز نکردم و به منزل آمدم .

نامه ای به خیال خود با انشا خوب برای نامزدم نوشتم و دستکش ها را برای
او فرستادم

.

.

وقتی نامه به دست او می رسد در حضور پدرش بسته را باز می کند و دو عدد
شورت را در آن می بیند

و چون نامه را می خواند می بیند چنین نوشته ام

.

.

.

سرکار علیه مهری خانم عزیز

با تقدیم این نامه خواستم کمال معذرت خود را از ارسال این هدیه ناقابل
که نمونه ای از محبت خالصانه من نسبت به شماست خواسته باشم

و ضمناً یقین بدانید که هرگز تاریخ تولد شما از ذهن من محو نمی شود

این هدیه مختصر را مخصوصا بدین منظور انتخاب نمودم که یقین دارم شما
احتیاج خاصی به آن دارید و هرگز بدون پوشیدن آن به مهمانی نمی روید.

البته این یک جفت نمونه را با انتخاب خانم همکارم خریده ام و ایشان به
من اطلاع دادند که شما نوع کوتاه تر آن را می پسندید

چنانچه ملاحظه می فرماید در انتخاب آن دقت کافی به کار رفته که خوش رنگ
و ظریف و چسبان باشد.

خانم خوش پسند خود یکی از این نمونه ها داشت و به من نشان داد و بخواهش
خودش چند بار در مقابل من آنها را امتحان کرد

عزیزم چقدر آرزو داشتم که آن را برای اولین بار که استفاده می کنی در
مقابل خودم باشد،

ولی یقین دارم تا دیدار آینده دستهای فراوانی آن را لمس خواهند کرد.

درهر حال امیدوارم که هنگام پوشیدن و درآوردن آن مرا به خاطر داشته باشی

البته اندازه واقعی آن را به خوبی نمی دانستم لیکن مطمئن هستم

که هیچ کس بهتر از خودم به اندازه تقریبی آن واقف نیست. ضمناً اگر هم
تنگ و چسبان باشد بهتر است

چون پس از چند بار استفاده گشاد و به اندازه خواهد شد

عزیزم خواهش می کنم شب جمعه آینده آن را در مهمانی خانه عموجان بپوشی
تا زیبایی ان را به چشم خود ببینم

ضمناً لازم می دانم این نکته را هم به عرض برسانم به عقیده من بهتر است
برخلاف سابق که به هرجا می رسیدی فوراً آن را در می آوردی

چنین کاری را تکرار نکنی زیرا تکرار این عمل آن را گشاد خواهد کرد و
ممکن است

در مجالس مهمانی بر اثر گشاد شدن بیافتد و موجب شرمندگی تو بشود

در خاتمه امیدوارم با قبول این هدیه ناقابل که با کمال ادب تقدیم می
شود این افتخار را داشته باشم

با قلب پر از ارادت چند بوسه آبدار بر آن نثار نمایم

با تقدیم احترام – نامزدت

در روز بعد نامه ای با بسته به دستم رسید که در آن حلقه نامزدی را پس
فرستاده و نوشته بود:

خدا رحم کرد که با کمال ادب تقدیم کرده بودی اگر بی ادبی بود چه می شد؟
بهتر است آقای با ادب مرا به فراموشی بسپاری..

 

 

شوخی…

به تمامی اقایان پیشنهاد می کنیم هنگام خرید از ماماشاپ برای نامزدتان ….

     کاملا دقت کنید تا شما نیز چنین اشتباهی نکنید …..

برداشت از فروشگاه ماما شاپ

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, | 12:3 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |

شوخی ناشایست دانشجوی دختر با استاد/عکس متحرک

این دختر با دوستانش شرط بسته بود که صندلی را از استاد کشیده تا زمین بخورد. وقتی که استاد نشسته بود دختر به سمت وی رفته و ناگهان صندلی را میکشد!! به عکس العمل دوستان دختر دقت کنید که هرگز تصور چنین کاری را نمیکردند.

تا زمان لود کامل تصویر شکیبا باشید
شوخی ناشایست دانشجوی دختر با استاد/عکس متحرک

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, | 8:45 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |

 

به پهلو می‌خوابد یا صاف؟ جواب این سؤال را نمی‌دانید؟ پس چطور می‌خواهید به پیشنهادش پاسخ دهید؟ می‌شود تصور کنید! شیوه خوابیدن خواستگار‌تان می‌تواند دوام یا از هم پاشیدن زندگی مشترک‌تان را معین کند. این را ما نمی‌گوییم بلکه پروفسور کری ایزکوسکی، متخصص انگلیسی خواب بر این موضوع تاکید می‌کند. او حالات خواب را در 6 گروه دسته‌بندی می‌کند و معتقد است همه آدم‌ها را می‌توان در این 6 گروه جای داد و با توجه به حالتی که در خواب به خود می‌گیرند، ویژگی‌های شخصیتی‌شان را آشکار کرد. پس قبل از آنکه بله را بگویید در مورد این موضوع تحقیق کنید.

 


سقوط آزاد: اگر با صورت روی بالش به شکم می‌خوابد و دست‌ها را روی بالش می‌گذارد
این گروه شخصیتی، سعی می‌کنند که خود را با اعتمادبه‌نفس نشان دهند اما در واقع سرشار از استرس هستند و شخصیتی عصبی دارند. اگر با یکی از آنها روبه‌رو هستید، هرگز به انتقاد کردن فکر نکنید چراکه آنها واکنش بسیار بدی به انتقاد نشان می‌دهند. البته بودن در کنار آنها همیشه هم بد نیست چون مدیریت بحران‌شان عالی است و بهتر از هر کسی می‌توانند در مواقع حساس و زمانی که وقت تنگ است، تصمیم بگیرند.
7% آدم‌ها در زمان خواب سقوط آزاد می‌کنند



درختی: اگر به پهلو با پاهای صاف می‌خوابد و دست‌ها را در راستای بدن می‌کشد
در مقابل آدم‌های درختی، شما به مشکل خاصی برنخواهید خورد چراکه این افراد بسیار آرام هستند و می‌توانند این آرامش را به شما هم منتقل کنند. در دنیای آنها خبری از پرخاشگری نیست و شما از اینکه در کنار آنها در جمع حاضر شوید به هیچ وجه پشیمان نخواهید شد. درختی‌ها افرادی اجتماعی هستند و خیلی راحت می‌توانند با آدم‌های اطراف‌شان کنار بیایند و زبان آنها را بفهمند، به همین دلیل آنها می‌توانند با هر گروهی دوست شوند و با هر جمعی کنار بیایند. آنها آدم‌های آسان‌گیری هستند اما زود اعتماد کردن‌شان گاهی از آنها یک ساده‌لوح می‌سازد و البته رفیق‌بازیشان ممکن است گاهی شما را عصبانی کند.
15% آدم‌ها درختی می‌خوابند



جنینی: اگر در زمان خواب توی خود‌ش پیچ می‌خورد و بالش را نگه‌ داشته است
کسانی که مثل یک جنین می‌خوابند، آدم‌های نسبتا خشنی هستند. آنها گرچه ظاهری از آهن دارند اما در عین حال قلبی از طلا دارند. آنها برخلاف ظاهر‌شان مهربان و خون‌گرمند و گرچه سخت و خشک به نظر می‌رسند اما درونی حساس دارند. اگر با فردی که جنینی می‌خوابد ازدواج کرده‌اید نگران نباشید. او همیشه اینقدر خشن نمی‌ماند و اگر شایسته‌اش باشید، می‌توانید از آدم‌های انگشت‌شماری باشید که در مقابل‌شان سختی‌اش را کنار می‌گذارد. البته این موضوع ممکن است به زمان زیادی احتیاج داشته باشد اما وقتی چنین اتفاقی بیفتد، شما احساس می‌کنید که آرام‌ترین و خوشبخت‌ترین فرد روی زمین هستید.
41% آدم‌ها جنینی می‌خوابند


ستاره دریایی: اگر با آرنج‌های چسبیده به زمین و در نزدیکی سر، به پشت می‌خوابد و پاها را کمی از هم باز می‌کند
ستاره‌های دریایی، شنونده‌های فوق‌العاده‌ای هستند. آنها خیلی صمیمی و گرم هستند و می‌توانند دوست خوبی برایتان باشند. گرچه آنها قابلیت‌های بسیاری دارند اما دوست ندارند که ستاره مجلس باشند و ترجیح می‌دهند که در جمع‌ها، دیگران مورد توجه قرار بگیرند و آنها در حاشیه نظاره‌گر باشند. البته این موضوع به معنی گوشه‌گیر بودن‌شان نیست و اگر با یک ستاره دریایی روبه‌رو شوید، حتما از دوستی با او لذت خواهید برد.
5% آدم‌ها مثل ستاره دریایی می‌خوابند



مشتاق: اگر به پهلو با پاهای کشیده می‌خوابد و دست‌ها را رو به بیرون رها می‌کند
این آدم‌ها به سادگی گروه‌های قبل نیستند. مشتاق‌ها پر از خواسته‌ها و آرزوها هستند و زمانی که هدفی دارند، با تمام وجود اما کاملا محتاطانه به سمتش حرکت می‌کنند. البته آنها آدم‌های شکاکی هستند که خیلی راحت به آدم‌ها و موقعیت‌ها اعتماد نمی‌کنند اما زمانی که چیزی در ذهن‌شان جرقه بزند تا به آن نرسند، آرام نمی‌گیرند. مشتاق‌ها آدم‌های روشنفکری هستند که طاقت جا ماندن از آرزوهایشان را ندارند و در این مورد، سیری‌ناپذیر به حساب می‌آیند.گرچه آدم‌هایی منطقی هستند اما شکاک بودن همیشگی‌شان می‌تواند شما را آزار دهد.
13% آدم‌ها به این شکل می‌خوابند



سرباز: اگر به پشت با پاهای صاف می‌خوابد و دست‌ها را در کنار پهلو‌ها می‌گذارد
سرباز‌ها آدم‌های آرام، ساکت و محتاطی هستند. کنار آمدن با آنها ساده نیست چراکه قانون‌ها و استاندارد‌های بسیاری در ذهن‌شان دارند که هرگز حاضر نمی‌شوند از آنها صرف‌نظر کنند. این افراد آدم‌های قانون‌مندی هستند که گمان می‌کنند می‌توانند دنیا و آدم‌هایش را هم به سمت این قانون‌مندی هدایت کنند. این موضوع از آنها آدم‌های سختی می‌سازد که گاهی زندگی را هم سخت می‌گیرند.
8% آدم‌ها درحالت سربازی می‌خوابند


**بهترین حالت**
سرباز
این حالت از درد گردن و پشت جلوگیری می‌کند و ریفلکس‌های اسیدی معده را کاهش می‌دهد.


ستاره دریایی
گرچه این شیوه خوابیدن هم به دلیل قرار داشتن پشت روی زمین، برخی مزایای شیوه قبلی را دارد.


**حالت مناسب**
جنینی
شایع‌ترین حالت خواب و کمترین احتمال خر و پف را هم به دنبال دارد.

درختی
حالت خوب و بی‌ضرری است. در این وضعیت، ستون فقرات در حالت طبیعی نگه ‌داشته می‌شود و آسیبی به آن نمی‌‌رسد.

مشتاق
حالتی مناسب برای دیسک‌های پشت، عضلات و رباط‌هاست و اگر از درد‌های مربوط با این نواحی رنج می‌برید، بد نیست به این شیوه خوابیدن عادت کنید.


**بدترین حالت**
سقوط آزاد
در این شیوه گردن دچار چرخشی غیرطبیعی می‌شود و به مفاصل و عضلات فشار می‌آید؛ با فشاری که در این حالت به اعصاب می‌آید، حس درد، بی‌حسی و سوزن‌سوزن شدن در شما تقویت می‌شود.

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تاريخ : چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, | 8:40 | نویسنده : حسین ملکی ارجقی |